.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

داستان کوتاه داستانک مینیمال مینی مال قصه 100 کلمه ای
مشخصات بلاگ
.: پابسته ؛ داستان های خیلی کوتاه :.

بسم الله الرحمن الرحیم
این‌جا داستان های چند خطی نوشته می شود.

آخرین مطالب
شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۳۱ ق.ظ

سرباز

بسم الله الرحمن الرحیم

مرد خانواده  را جمع کرده بود و برایشان از هر دری سخنی میگفت. چند روز دیگر عازم حج بود و این حرف ها را علی الظاهر من باب وصیت میگفت. هر چند کسی وصیت بودن حرف ها را جدی نمی گرفت . مثل خود مرگ. این را میشد از نشاط حاضران فهمید و خنده های روی لبشان.

مرد شروع کرد از گذشته گفتن و آنچه بر او گذشته است؛

«تهران سرباز بودم. دکل نگهبانیم جایی بیابانی بود و در کنارش اتوبان. هر از گاهی که تریلی های سیمان از کنارمان رد میشدند، با خودم میگفتم خدا! میشود روزی من هم یک تریلی سیمان داشته باشم؟...»

مرد از کودکی سخت کار کرده بود. همپای پدر. نام پدر -خدا بیامرزد- را همین حالا هم در شهر بیاوری، شاید نزدیکترین وازه در ذهن مردم کار باشد.

اوستا خیلی اهل کار بود.

مرد هم. از کودکی بنایی میکرد و چندین کار دیگر.

.

.

.

»  تا آنکه خدمتم تمام شد و برگشتم به شهر. چندین سال بعد جنگ شد. میخواستم بروم جبهه. کارها را قرار شد بسپارم به دوستان. برای همین شروع کردم به حساب و کتاب مغازه و انبارها و وسایل و ...

موجودی سیمان انبارها را که جمع زدم دلم لرزید ؛ حدود 50 تریلی سیمان...»

مرد مشغول همین حرف ها بود و خانواده گرم گوش دادن.

پسر با شنیدن خاطره‌ی پدر، گل از گلش شکفت. با خودش گفت :

«دیدی! جوش نزن! حالا به همین کارها راضی باش، خدا بخواهد میرسد روزی که تو هم بشوی سرباز واقعی  خودش...».

 *

*

*

پینوشت:

- داستان واقعی نیست.

- تظاهرات در قرآن 

-

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۸
عین.میم

نظرات  (۱۰)

دستتون درد نکنه عالی بود 
به ما هم یه سری بزنید ما هم یه وبلاگ دانشجویی داریم
پاسخ:
سلام
سلامت باشید
ایشالا
جالب بود
پاسخ:
سلام
در کل داستان بلند هات پیشرفت کرده!
راضی باش!
پاسخ:
سلام
راضی باشم که تغییری نمیکنم!
۱۴ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۱۳ جدیدترین عکس ع.ج
ینی نشد یه خبر کار کنه بی اگر و اما و شیله پیله.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930531000105
پاسخ:
سلام
کجاش دقیقا حاوی اما و اگر بود و شیله و پیله؟!

۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۰۸ امیـــــد ...
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى.. 
.
.
یک نگاهـت رو بـه راهـم می کـنـد ؛
راهی ام کن بـه راهـت ...

سلام علیکم ... در شب میلاد آقا امام رضا  در مشهد مقدس نائب الزیاره ی شما هستم انءشاالله ...
سلام



سالروز پیوند آسمانی شان بر شما مبارک....
سلام عیدتون مبارک 
دعامون کنید.
سلام.
ختم جمعی قرآن کریم
http://jadazaruniv.blogfa.com/post/113
چرا نیستی برادر؟؟؟؟ :(
۰۹ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۵ بهار نارنج

سلام.

جالب بود! ظریف می نویسید.

 

با "به جرم عاشقی" به روز هستیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
بسم الله الرحمن الرحیم

پی‌نوشت‌های وبلاگ:

1)> ای فرزند آدم! در شگفتم چگونه تو با مردم انس می‌گیری و به‌دیگران دل می‌بندی درحالیکه می‌دانی تنها خواهی مُرد و می‌دانی تنها در قبر خواهی خُفت و تنها در پیشگاهِ من خواهی ایستاد و تنها حساب پس خواهی داد؟ آیا اندیشیده‌ای چقدر تنها خواهی بود؟ساعتی؟روزی؟ماهی؟سالی؟چند هزار سال؟چندمیلیون‌سال؟ (کتاب تنهایی، محمدرضا زائری؛ نشر سروش)
نقد ما ؛ نقدهایی بر دولت یازدهم